هجده تیر

ساخت وبلاگ
دلم می خواست با آدم های زیادی حرف بزنم که فقط متن هایی از آنها خوانده بودم. گاهی در زندگی ام پیش آمده بود که بعضی را دیده بودم. توی ذوقم خورده بود یا دوستان خوبی شده بودیم. گاهی هم دوستی مان به خاطر آنکه آدم بودیم و آدم ها با هم اختلافاتی پیدا می کنند بهم خورده بود. اما سبب آن آشنایی کلمات بودند، نوشته ها و طرز فکرها. حالا هم این ولع دیدن آدمی که کلماتش را خوانده ام تمام نمی شود. هرچند به اندازه قبل اقماض ندارم. سخت گیرانه تر از کسی خوشم می آید. به نظرم می رسد آدم ها سعی می کنند در نوشته هایشان یکدستی را رعایت کنند. تا همیشه شاعر، همیشه فیلسوف، همیشه مورخ، همیشه سیاسی، همیشه مهربان، همیشه همان همیشگی به نظر برسند. اگر این جمله را در انشایم نوشته بودم یک تذکر جدی از معلمم به خاطر نوشتن این همه همیشه می گرفتم و اگر لطف می کرد به انشایم 15 می داد.این یکدستی نوشته ها مرا و دیگران را گول می زند. از آن آدم یک بت می سازد، بتی که آب و نان نمی خورد، دل درد نمی گیرد، دری وری نمی گوید، احمق و عوضی نیست بلکه به جای همه اینها دارد شعر می گوید، فلسفه می بافد، تاریخ می نگارد، سیاست می ورزد و سیاسیون را تحلیل می کند یا مدام محبت دارد و پروانه هوا می کند. چون در نوشته هایش، در حرف هایش اینطوری به نظر رسیده.آدم ها همه آنچه هستند را نمی توانند و نمی خواهند منعکس کنند. باید یک وجه از خودشان بسازند که لابد چیز خوبی است، ما مجذوب آن وجه مثلا خوب می شویم و انتظار داریم یارو همیشه همانجور خوب باشد. اما اخیرا اصلا خوشم نمی آید از کسی فقط آن وجه اصطلاحا حرفه ای را ببینم. دوست دارم آن آدم را کلافه، خوشحال، عصبانی، خسته و حتی وقتی سرماخورده و حوصله هیچ چیز ندارد هم دیده باشم. این نوع هم نشینی های آنلاین هجده تیر...
ما را در سایت هجده تیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : divanegihayam بازدید : 128 تاريخ : سه شنبه 30 آبان 1402 ساعت: 23:51